جدول جو
جدول جو

معنی حامد هروی - جستجوی لغت در جدول جو

حامد هروی
(مِ)
ابن محمد بن عبداﷲ بن معاذ، مکنی به ابوعلی رفاء هروی. وی در جوانی به بغداد شد و در آنجا و مکه و کوفه و حلوان و همدان و ری و نیشابور علم آموخت، و در پیری به بغداد بازگشت. و بدانجا از دارمی [عثمان] و جکانی [علی] و یشکری [فضل] و حسین انصاری هروی و محمد سامی هروی وجز آنان روایت شنید و ابن رزقویه و جز او از وی روایت کنند. ابوعبداﷲ نیشابوری گوید حامد رفاء هروی بسال چهل ودو [ظ: 242 هجری قمری] بدینجا آمد و نزدیک خانه ابوعلی حافظ منزل کرد و حدیث گفت، محمد بن احمد بن یعقوب گوید ابوعلی حامد رفاء در هرات روز جمعه 27 رمضان سال 356 وفات یافت. رجوع به تاریخ بغداد ج 8 صص 173-174 و معجم الادباء ج 5 ص 247 و ذریعه ج 2 ص 385 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُ دِ هَِ رَ)
صاحب فرهنگ سخنوران و الذریعه (قسم اول جزء تاسع ص 97) بنقل از تذکرۀ روز روشن او را در شمار شاعران آورده اند
لغت نامه دهخدا
(تِ)
هروی. عبدالکریم بن احمدمکنی به ابوالفتح (الامیر). محمد عوفی در لباب الالباب گوید: حاتمی که حاتم عهد و حامی ارباب جهد بود بر عوام ولایت هرات راعی و ارباب فضل و هنر را مراعی افضل کتّاب عهد و اکمل ارباب فضل بود، خطی چون در مکنون و نظمی چون زر موزون و او فارس هردو میدان و والی هر دو بیان بود اشعار صاحب در مقابلۀ اشعار تازی اوبازی بودی و صابی در حضرت او بوقت اظهار آثار دانش صبی نمودی و این دو بیت تازی در صفت خمر گفته است:
اما تری الخمر مثل الشمس فی قدح
کالبدر فوق ید کالغیث اذ صابت
فالکأس کافوره لکنها جمدت
والخمر یاقوته لکنهاذابت.
و از قصیدۀ ربیعی که در وصف آثار طبیعی گفته است این ابیات بر خاطر بود نوشته آمد:
آمد بهار خرم و فرخنده روزگار
و آراست مشکبارجهان را بهشت وار
باران بهمنی همه یاقوت گشت و در
و آذار ابر گشت همه در آبدار
صحرا ز لاله و گل زرد و سپید و سرخ
گوئی بر آب عکس ستاره است بیشمار
صلصل بغلغل اندر با بلبل از نشاط
قمری سرودگوی شده بر سر چنار
من یار فاخته شده اندر فراق دوست
او نزد یار خویش و مرا هجر یار یار
لغت نامه دهخدا
(حُ یِ هَِ رَ)
از اقربای محمد بن حسام الدین قهستانی است و بقوت حافظه معروف چنانکه حکایات طویل را به همان عبارت که در کتب دیده بر منبر میخواند. در جمعه هادر مسجد جامع هرات به وعظ میپرداخت و روزهای چهارشنبه در مزار پیر مجرد خواجه ابوالید احمد وعظ میکرد. (حبیب السیر جزء4 از ج 3 و چ خیام ج 4 ص 617) (ذریعه ج 9 ص 237) (ریاض العارفین ص 186). رجوع به ابن حسام شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
میر زاهد، محمد هروی فرزند محمد اسلم هروی و متوفی در 1101 هجری قمری است در کابل وی بر شرح جلال الدین دوانی برتهذیب المنطق حاشیه ای نگاشته که در ضمن مجموعه ای درقازان بسال 1885 بطبع رسیده است. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1893، هروی میر زاهد). مؤلف هدایه العارفین آرد: میرزاهدبن قاضی محمد بن اسلم هروی کابلی حنفی متوفی 1101 حاشیه ای بر مواقف (کلام) نگاشته است. (هدایه العارفین فی اسماء المؤلفین ج 1 ص 372، هروی). و رجوع به معجم المؤلفین دکتر رضا کحاله ج 4 شود
لغت نامه دهخدا
(دِ مِ هََ رَ)
از شاعران هرات است. مؤلف تذکرۀ حسینی این بیت را از او نقل کرده است:
در خانقاه وحدت دیگر مخالفت نیست
چون تار سبحه یک حرف از صد دهن برآئیم.
رجوع به تذکرۀ حسینی ص 356 شود
لغت نامه دهخدا